دلنوشته ها
جای امن دل نوشته ها
نظرات شما عزیزان:
در اتاقم، من بودم
گیلاس مشروبی
و دود سیگار با بوی پیچیده
و یک عالمه خیال
خیالی که تصویری گنگ در ذهنم داشت
سرتاسر خیالم را مرور میکنم
تصویر را همچنان تار میبینم
با دقت که مینگرم فراموشی برایم دست تکان میدهد
ناگهان چشمم کلاغهای شوم را می بیند
بی اختیار دستم بالا میرود
ولی نیمه راه که همراه فراموشی می روم
دوباره دلم برای همه چیز تنگ می شود
آرمان.ک.ر - تیر 92
سلام
خوشحال میشم بهم سر بزنی
Power By:
LoxBlog.Com |